English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3473 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
spank U با سرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
fleet U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
nippiness U سرعت حرکت
promptitude U سرعت حرکت
fleetness U سرعت حرکت
easiness [quickness] U سرعت حرکت
celerity U سرعت حرکت
alacrity [speed] U سرعت حرکت
quickness U سرعت حرکت
promptness U سرعت حرکت
rates U سرعت حرکت
rate U سرعت حرکت
swiftness U سرعت حرکت
paced U سرعت حرکت
speed U سرعت حرکت
pace U سرعت حرکت
speeds U سرعت حرکت
speeding U سرعت حرکت
velocity U سرعت حرکت
paces U سرعت حرکت
rapidity U سرعت حرکت
speed of action U سرعت حرکت
rapidness U سرعت حرکت
speediness U سرعت حرکت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
average speed U سرعت متوسط حرکت
wind velocity U سرعت حرکت باد
cruising speed U سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity U سرعت حرکت صوت در اب دریا
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
fleeting target U هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising speed U سرعت دریانوردی
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
jitter U خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
animation U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animations U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
to weigh anchor U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
sail U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
move U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
lugging U سنگین حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
lug U سنگین حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
moved U حرکت کردن تکان خوردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com